بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-برادران اهل تسنن بنفع انان است احادیثی که مشترک شیعه و سنی است بپذیرند- طاغوتیانمداوم میخواستند بین شیعه وسنی اختلاف باشد لذا برای احادیث مشترک یک سری احادیث برخلاف وگاهی ضدان درست کردند وانهارا صحیح بیان کردند وخواستند از اینحدیث اگر فردی سعی دردین کند وبه نتجه ا ی برسدولو غلط باشد واسم ان استنباط است میبرد سعی نکردند - استنباط فقطدرحکم ثانویی است زمانی اقایان واردقیامت میشوند که موی را از ماست میکشند میگوینداین احادیث جعلی استزیرا اگر احادیث مشترک قبول میکردند کاملا برحق بودند زیرا امام الزمان علیه السلام ودیگر امامان صلواته الله علیهم الاجمعین دراینمواردد تایدمیکردند- دراینموارد امام علیه السلام ساکت نخواهندبود ولی درحکم ثانوی امام علیه السلام ساکت است دلیل ان این است اگر همه احادیث موردنیاز انسان بیان شده کسی ششکلاس درس میخواهند همه مسائلراجواب میداد وچون علوم تجربی وریاضی نشکل است وانسان عقل ساده است اهمیتی نمیداد وحال که دین مشکل شده است ابهت پیدامیکند وحکم ثانوی درهردورهای اززمان بایدازنو برسی شود - واینب رسی مشکل است- امام صادق علیه السلام شش نفر بعنوان نماییند دائم خودپذیرفت وفرمودند هرچه انهامیگویند گفته من است که بهانه اجماع ششگانه گفته میشود ولی باید افرادی که شنیدند مختلف باشند ویکسن باشد حضرت ایتااله العظمی خوئی علیه السلام فرموده است بشرطی که حدیث صحیحی برعلیهانهانباشد ویکی راپیدا کرده است اینچنین است کهمعلوم میشودجعل وساختگی درانهانفوذ کرده است- حتی بعضی از علما افرادی که حدیث ازانهانقل سشده است زندگانی نکبت باری پیداکردند انهاراهم نفیه کردند- حدیث شناخت ان بهدوقسمت میشود یک کتاب ودوم استاد- باید سلسلهکتاب مشخص شود تابه صدراسلام برسد واستادهم همین طور بخصوص کتاب علم الرجال- ولی از قرن دوم هجری ببعد این چنین روشی دراهل تسنن وجودندارد- صلاح اقایان است تعصب بدونملاک راکنار بگذارند ومطلب راساده تلقی نکنند ودرعلوم اسلام تلاش بسیار دقیقی داشته باشند که روزقیامت سخت پشیمان نشوند انشاالله